بیش از 600000 مشاغل جدید هر ساله در ایالات متحده راه اندازی می شوند. چرا که هر روز مارک های بسیاری ظاهر می شود ، چرا فقط تعداد کمی قابل تشخیص هستند؟ چگونه Casper ، استارت آپ تشک نیم میلیارد دلاری ، در میان 200 رقبایی که برای فروش محصولی که ما قبلاً در خانه های خود داریم ، به فروش می رسند ، به شهرت رسیده است؟
پس از همه ، هنگامی که محصول به نظر می رسد مشابه و مارک های متعدد در یک شور و شوق برای به دست آوردن علاقه مخاطب همان نبرد می کنند ، این یک رقابت در انتها می شود - حاشیه های مرتبط و هزینه های بیشتر برای تبلیغات به دنبال سهم بازار.
این را تصور کنید: یک پل واحد یک صنعت را به یک جزیره مشتری متصل می کند. اکنون ترافیک را در حالی که 200 مارک سعی می کنند به یک باره از آن دهانه عبور کنند ، بوق بزنید و جیغ بزنید تا متوقف شود و پل را بهم بزنند. تنها راه برای برنده شدن یک نام تجاری یافتن راهی متفاوت برای عبور از وسعت است. آیا با یک هلی کوپتر بر فراز ترافیک پرواز می کنید ، یک تونل زیر آن حفاری می کنید یا برای خط سریع بیان خود پل جدیدی می سازید؟
تأثیرگذارترین مارک های امروزی یک نکته مشترک دارند: یک بازاریاب بی قرار که صاحب این چالش است با سرسختی ، قوانین را زیر پا می گذارد و برای جلب قلب و ذهن مصرف کنندگان مدرن ریسک می کند.
1: بازاریابان ناآرام می پرسند "اگر چه شود" بازاریاب بی قرار که گاهی اوقات یک منتقد سخت خوانده می شود ، تلاش می کند تا چیزهای خوب دنیای خود را "به اندازه کافی خوب" ببیند. بازاریاب بی قرار چشمهای خود را به روشهای سنتی بازاریابی می دوزد و از مفهوم از پیش تعریف شده نحوه کارها خسته می شود.
درعوض ، آنها از "چه می شود اگر" به عنوان ابزاری برای تعریف اینکه جهانشان حتی بهتر می شود استفاده می کنند. آنها هدف برند خود را عمیقا درک می کنند و آرزو دارند که آینده ای ایده آل با این هدف در هسته اصلی خود ایجاد کنند. آنها اصول کارآفرینی را در آغوش می گیرند و س theالاتی را می پرسند که دیگران از پاسخ دادن به آنها می ترسند. آنها قهرمان خلاقیتی هستند که قوانین را نقض می کند و انتظارات را بر هم می زند.
"چه می شود اگر" در عمل
شما احتمالاً با Ring - شرکت زنگ در ویدئویی با هدف کاهش جرم و جنایت در محله ها آشنا هستید. برای تبدیل شدن به محصولی با فناوری هوشمند با تأثیر بر امنیت خانه و ایمنی جامعه ، احتیاج به نیازهای یک محصول هشدار ساده است که تقریباً به همین ترتیب برای دهه ها وجود داشته است.
یک دقیقه وقت بگذارید و سفری را که این امپراطوری را بنا کرده بررسی کنید:
بنیانگذار جیمی سیمینوف با این س keyال کلیدی شروع کرد - اگر زنگ خانه می تواند امنیت معناداری در خانه ایجاد کند ، چه می کنید؟
اولین تکرار محصول ، DoorBot ، در سال 2012 اعلام شد. در سال 2013 ، DoorBot از سرمایه گذاری در نمایش محبوب Shark Tank محروم شد.
در سالهای گذشته ، Doorbot به Ring تبدیل شد و این شرکت مأموریتی را برپا کرد که آرزوی بلند مدت ، و برای مصرف کننده روزمره تأثیرگذار باشد. این مبنایی برای یک خط تولید رو به گسترش است که همه با هم کار می کنند تا خانه شما را در یک حلقه امنیتی محصور کنند.
در سال 2017 ، Ring تا 97٪ از سهم بازار را در اختیار داشت. در سال 2018 ، Ring با مبلغی مضحک به آمازون فروخته شد و این شرکت همچنان که با رقبای آینده و بزرگ غول های تجاری به نبرد می پردازد ، "اگر می شود" س askال می کند. اگر یک شرکت فناوری هوشمند مشارکت با پلیس ایجاد کند ، چه می شود؟ اگر امنیت خانه 360 درجه برای مصرف کننده DIY قابل دسترسی شود چه می کنید؟ این لیست ادامه دارد و به شرکت کمک می کند تا پیشنهادات خود را به جهانیان ایجاد ، از نو اختراع و اعلام کند.
2: بازاریابان ناآرام به ایده ها پاداش می دهند نه به نتایج
بله ، نتایج مهم هستند. اما با اتوماسیون مدرن و پیشرفته فناوری تبلیغات ، اندازه گیری نتایج از همیشه آسان تر است. دستکاری داده های کمی در ارائه مطلوب ، با تکیه زیاد بر معیارهای پوچ به عنوان نشانه های موفقیت ، نیز همین است.
بازاریابی عملکرد ، رژیم غذایی خراب برند نامشخص است. تنها راه برای "پیروزی" افزایش مداوم سرمایه گذاری در تبلیغات پولی با همان تاکتیک های خلاقانه است. هر لحظه می تواند شما را قربانی کاهش بودجه یا تنظیمات الگوریتمی کند. بازگشت به مربع 1.
بازاریابان ناآرام می فهمند که تنها نتایج سودمند منجر به تیم هایی می شود که مسیرهای موفقیت آمیز قبلی را کپی می کنند (یا بدتر از آن ، اعداد را دستکاری می کنند) تا بر اساس این انتظار عمل کنند. فقط نتایج جالب توجه باعث ایجاد یک مارپیچ هزینه نزولی می شود و فرصت هایی را برای رقبا بدست می آورد که بتوانند از این طریق استفاده کنند.
در عوض ، بازاریابان ناآرام می بینند که مارک هایی که متن را ورق می زنند برنده هستند. آنها بر پاداش ایده های بزرگ به عنوان بهترین شاخص برای نتایج عظیم متمرکز هستند.
وارد Dollar Shave Club شوید ، سرویس اشتراکی که تیغ ها و محصولات اصلاح را مستقیم به خانه های مشتریان می رساند. ویدیوی راه اندازی آنها "تیغه های ما F ****** عالی هستند!" فقط 4500 دلار هزینه داشت و تولید آن یک روز طول کشید. ویروسی شد و طی دو روز اول 12000 مشتری را به ارمغان آورد.